مؤلف : آقای مهندس اردشیر درکی
ترمینولوژی حقوق کشاورزی ( قسمت اول )

الف

آبادی:

روستا.

 

ابنیه:

تاسیسات، ساختمانها ،جمع بنا

 

اجرائیه:

برگه ای که از مراجع قضایی یا اداری خاص به منظور اجرای دستور خاص یا مفاد سند لازم الاجرا صادر میگردد.

 

اجرت المثل:

آنچه باید جهت انتفاع از مالی که بدون تعیین مال الاجاره استفاده شده است از سوی انتفاع برنده به مالک آن پرداخت شود خواه جهت استفاده ماءذون بوده خواه نبوده است.

 

احشام:

جمع حشم.گوسفندان.

 

احیاء:

مقصود احیاء زمینهای موات ومباحه است و مقصود از آن کاهایی است که در نظر عرف،آباد کردن محسوب شود.زراعت، کشت درخت،بنا ساختن از نمونه های آن هستند .معذالک صدق عرفی این مفهوم هم به هدف احیاء بستگی دارد و هم به نوع زمینی که احیاء میشود مثلا”اگر احیاء زمین برای زراعت است و زمین جنگل است باید اشجار وبوته ها را درآورد و اگر محتاج به آب است راه آب را درست کند یعنی حفر نهر کند ولی جریان دادن آب شرط صدق احیاء نیست و همین قدر که زمین مهیای زراعت شد و راه آب درست شد احیاء صدق می کند و شخم کردن وزراعت کردن شرط نیست .

اگر زمین از زمینهایی باشد که دائما”آب ترشح می کند احیاء آن بقطع هرز آب است از طریق زهکشی. اگر زمین نشیب و فراز داشته و زراعت موقوف به رفع آن باشد رفع نشیب و فراز شرط احیاء است.در اراضی دیمی که صرف شیار کافی است و سنگ کشی وریشه کنی برای انتفاع از آن زمین ضرورت ندارد همان شیار احیاءاست و ملک او می شود ولی صرف خط کشی ونشان گذاری در این اراضی مصداق تحجیر است نه احیاء.برخی از فقهاء این اراضی را قابل احیاء نمی دانندزیرا بالذات محیاتند .اما در احیاء به منظور باغ ساختن کشیدن دیوار را شرط کرده اند بنحو متعارف محل و درست کردن راه آب و حتی بعضی غرس نهال را هم شرط کرده اند .

در احیاء به قصد ساختن خانه کشیدن دیوار و زدن قسمتی از سقف کافی است . در احیاء زمین برای آغل کشیدن دیوار کافی است .در احیاء زمین برای چاه ،کندن آن تا بحدی که به آب برسد ضروری است .دراحیاءبرای قنات ،جریان آب ضروری است . در احیاءازبرای شق نهر از نهر مباح باید دهنه نهر را به آب نهر اصلی برساند وآب به درون آن جاری سازد و بعضی جریان آب را لازم ندانسته اند .در احیاء معادن تحت الارضی (معادن باطنه) باید حفاری نزدیک به کان برسد وگرنه تحجیر محسوب است و موجب اولویت است و در معادن سطح الار ضی احیاء صدق نمی کند و مانند هیزم هرکسی درحیازت سبقت جست مالک می شود . در تمام موارد شک در صدق احیاء اصل عدم است در این صورت فقط ممکن است تحجیر صدق کند . مورد احیاء اگر قبلا” متعلق حق غیر(از طریق تحجیر یا اذن مقام صلاحیتدار در تصرف آن )واقع شده باشد نمی توان بدون کسب رضای ذیحق در آن اقدام به عملیات احیاء کرد. نیز در ملک غیر نمی توان اقدام به احیاء کرد اما در حریم زمین آباد احیاء به منظوری که منافی با حق حریم نباشد اشکالی ندارد مثلا” در حریم قنات ، احیاء به قصد ساختن خانه یاآغل منعی ندارد . اقدام کننده به احیاء باید قصد تملک کند وگرنه مالک نمی شود.(ترمینولوژی حقوق)

 

اراضی آیش:

زمینهای دایری است که به صورت متناوب طبق عرف محل برای دوره معینی بدون کشت بماند.عناصر اراضی آیش عبارتند از :

۱-بالفعل مالک داشته باشد

۲-زمین مزروعی باشد

۳-مالک برای مدت معلوم یا محدودی از کشت وزرع آن چشم پوشیده باشد.

 

اراضی بایر:

بر اساس قانون اصلاحات ارضی اراضی بایر اراضی است که در آن عملیات زراعی انجام نگرفته باشد و این اراضی قانونا” و عرفا” ملک اشخاص می باشد.و براساس قانون تعیین تکلیف اراضی بایرمصوب ۲۵/۵/۱۳۶۷مجمع تشخیص مصلحت نظام اسلامی اراضی بایر اراضی است که قبلا”سابقه احیا وبهره برداری داشته و مالک بدون عذر موجه به مدت پنج سال متوالی آن را بلا کشت و متروکه باقی گذاشته است. عناصر آن عبارتند از:

۱-بالفعل مالک داشته باشد

۲-مشغول به کشت وزرع وآبادی نباشد

۳-مالک برای مدت نامعلوم ونامحدودی از آبادی آن چشم پوشیده باشد

اراضی بایر از دو جهت قابل تقسیم بندی است :

الف-ازنظرمشاع یا مفروز بودن:

۱-     بایر مفروز مالک خاص داشته یا دارد

۲-     بایرمشاع که عده ای به اشتراک مالک آن بوده یا هستند مانند اراضی دیمکار قریه که بصورت بایر افتاده است

ب- از نظر اعراض یا عدم اعراض مالک:

۱-اراضی بایر اعراضی:

اراضی هستند که مالک علاوه بر رها کردن زمین از لحاظ کشت از مالکیت آنها نیز چشم پوشیده است. بند ۳ ماده یک آئین نامه اجرایی قانون اراضی بایر مصوب ۱/۱۲/۱۳۶۷هیات وزیران اراضی بایر را زمینهایی تعریف نموده است که در تملک اشخاص است وبلا استفاده گذاشته شده است. احراز اعراضی بودن اراضی توسط دادگاه  و ازطریق تحقیق و بررسی یا اقرار کتبی مالک انجام می شودو پس از آن اراضی قیمت گذاری و افراد واجد شرایط واگذار می گردد و بعداز طی مراحل قانونی در صورتیکه مالک برای امضاء اسناد انتقال حاضر نشود مدیر کل کشاورزی استان به قائم مقامی مالک اسناد انتقال مالکیت اینگونه اراضی را امضاء خواهد کرد.

۲-اراضی بایر غیر اعراضی

در صورتیکه مالک از اراضی بایراعراض نکرده باشد اراضی مورد نظر غیر اعراضی تلقی میشود.در خصوص این اراضی مالکان مربوطه از تاریخ ابلاغ وزارت کشاورزی یا از تاریخ نشر دومین آگهی در روزنامه ، یکسال فرصت خواهند داشت تا شخصا” به یکی از طرق مندرج در ماده واحده در خصوص کشت زمین طبق ضوابط وزارت کشاورزی که همه ساله قبل از فصل کشت اعلام می شود اقدام نمایند یا برای این منظور از طریق فروش ،اجاره یا مزارعه به دیگری واگذار نمایند.جهت اطلا عات بیشتر به ماده ۴ آئین نامه فوق الاشاره و تبصره های ذیل آن مراجعه فرمائید. درصورت عدم اقدام مناسب از سوی مالک و انقضاء مهلت قانونی وعدم ارائه دلیل موجه اراضی مورد نظر ارزیابی و طبق اولویتهای مقرر درماده ۶ همان آئین نامه به فروش می رسد و وجوه حاصله به حساب صندوق ثبت اسناد و املاک کشور واریز می شود تا پس از کسر بدهیهای شرعی و قانونی مالک به سازمانها، نهادها و دستگاههای دولتی و تامین هزینه های مربوط به دفتر اسناد رسمی ، مابقی به مالک پرداخت شود. درصورت عدم کشت اراضی و ارائه دلیل موجه از سوی مالک ،مهلت عنوان شده به مدت یکسال دیگر تمدید خواهد شد.(تبصره ذیل ماده واحده قانون فوق الاشاره).

 

اراضی بایر شهری:

زمینهایی است که سابقه عمران و احیا داشته و به تدریج به حالت موات برگشته اعم از آنکه صاحب مشخصی داشته و یا نداشته باشد.به استناد ماده ۸ قانون زمین شهری مصوب ۲۲/۶/۱۳۶۶ کلیه اراضی بایر شهری که صاحب مشخصی نداشته باشد در اختیار ولی فقیه می باشد.

 

 

اراضی ((بندج)):

کلیه اراضی مالکین بزرگ بود که بعداز انقلاب اسلامی ایران به استناد لایحه قانونی اصلاح لایحه قانونی واگذاری واحیا اراضی در حکومت جمهوری اسلامی ایران مصوب۱۱/۱۲/۵۸و۲۶/۱/۵۹قرار بود بر اساس عرف محل به کشاورزان بی زمین و کم زمین واگذار گردد.در این واگذاریها مقرر گردید ۲تا ۳ برابر عرف محل در اختیار مالک باقی بماندوبقیه به عنوان اراضی مازاد به کشاورزان فاقد زمین واگذارگردد.ضمنا”در لایحه قانونی فوق اراضی مصادره ای اراضی بند((ب))و((اراضی موات و مرتع))به عنوان اراضی بند ((الف)) مصوبه قانونی فوق منظور گردیده اند.

 

اراضی جنگلی:

به جنگل تکامل نیافته ای اطلاق میشود که به یکی از اشکال زیر باشد:

۱-تعداد کنده درخت یا نهال یا بوته جنگلی در هر هکتارآن جداگانه یا مجموعا”از یکصد اصله تجاوز نماید.

۲-درختان جنگلی به صورت پراکنده موجود باشد به نحوی که حجم آن در هر هکتار درشمال ایران(ازحوزه آستاراتاحوزه گیلداغی)کمتر از پنجاه متر مکعب و در سایر نقاط ایران کمتر از بیست متر مکعب باشد.اگر در اراضی بند ۲درخت شمشاد وجود داشته باشد و حجم درختان آن بیش از سی متر مکعب در هکتار باشد جنگل شمشاد محسوب می شود.

 

اراضی خالصه(املاک خالصه):

دهات و اراضی یا املاکی که در طول تاریخ به اسم سلاطین و خوانین و دولتها معروف و مرسوم بوده و در دوران معاصر تحت عنوان خالصه به این نام باقی مانده ویا به ثبت رسیده است. یکی از ویژگیهای اراضی خالصه این است که با ظهور و انقراض سلسله ها به نسبت معتنابهی افزایش یا کاهش می یافته است.توضیح انواع خالصه در قسمت حرف((خ))آمده است.

 

اراضی دایر:

زمینهای احیا شده ای است که مستمرا” مورد بهره برداری قرار می گیرد.

 

اراضی دولتی:

اعم از ثبت شده و ثبت نشده عبارتند از:

۱-     اراضی موات

۲-     اراضی که بنحوی از انحاء به دولت منتقل شده است اعم از طریق اصلاحات ارضی ، خالصه ، مجهول المالک و غیره.

۳-   اراضی متعلق به دولت که در اختیار اشخاص حقیقی و حقوقی و یا موسسات دولتی قرار دارد و بعلت عدم استفاده و یا عدم اجراء مفاد قرارداد به دولت برگردانده شده است.

 

اراضی ساحلی:

زمینهایی هستند که در مجاورت حریم دریا و دریاچه ویا اراضی مستحدثه قرار دارد.

 

اراضی شهری:

زمینهایی است که در محدوده قانونی و حریم استحفاظی شهرها و شهرکها قرار گرفته است.

 

اراضی عمده مالکی(اراضی مالکین بزرگ):

املاکی که قبل از اجرای اصلاحات ارضی بین یک یا چند ده به صورت متغییربوده و در اختیار مالکان عمده قرار داشت موسوم به عمده مالکی یا اراضی مالکین بزرگ می باشد.تا قبل از اجرای اصلاحات ارضی املاک متعلق به مالکان بزرگ ۵۶%کل اراضی کشور را تشکیل میداد. بزرگ مالکان از چهار گروه تشکیل می شدند:

۱-وابستگان به خانواده سلطنتی و امرای لشکری و کشوری

۲- خوانین و قبایل مهم کشور

۳- تجار و بازرگانان که به سرمایه گذاری در زمین پرداخته بودند

۴- بزرگان و علمای مذهبی

اسناد ومدارک تاریخی نشان می دهد که بزرگ مالکی در ابتدا ناچیز بوده و به مرور زمان گسترش یافته است.

 

اراضی قبیله ای(املاک قبیله ای):

این شکل از اراضی در میان عشایر دیده می شود. از لحاظ اداری این اراضی متعلق به رئیس طایفه و ایل می باشد.امااعضای قبیله حق استفاده از اراضی را دارا می باشند اینگونه اراضی در برخی از نقاط ایران به چشم می خورد.

 

اراضی کشت موقت:

اراضی بایر ودایر مالکین که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان سال ۱۳۵۹در مناطق غیر کرد نشین و تا پایان سال ۱۳۶۳در مناطق کرد نشین در اختیار غیر مالکین قرار گرفت و آنان تا سال ۱۳۶۵ به صورت موقت روی اراضی کشت وکار می کردندو سپس بر اساس مصوبه ۸/۸/۱۳۶۵مجلس شورای اسلامی از طریق هیاتهای هفت نفره واگذاری و احیاء اراضی به آنان به صورت بیع شرط واگذار گردید موسوم به اراضی کشت موقت است.مساحت این اراضی که اکثرا”دایر بود بالغ بر ۸۵۰هزار هکتار در سراسر کشور می باشد.

هر گاه در زمان تصرف در سطح هر هکتار بیش از یکصد اصله نهال و یا درخت مثمر یا پنجاه اصله درخت نخل یا زیتون و یا یکهزار نهال یا درخت غیر مثمر وجود داشته در اینصورت باغ یا بیشه محسوب و از شمول اراضی کشت موقت خارج است .

 

 

 

اراضی مستحدثه:

اراضی است که در نتیجه خشک افتادن آب دریاها،دریاچه ها و تغییر بستر رودخانه ها یا خشک شدن تالاب ایجاد شده باشد.

 

اراضی مسلوب المنفعه:

مقصود اراضی است که بنا به دلایل گوناگون از قبیل خشکیدگی قنات وغیره از انتفاع کشاورزی افتاده است.این اصطلاح در ماده ۴۰ آیین نامه اصلاحات ارضی مصوب ۳/۵/۱۳۴۳ بکار رفته و برای مالکین اینگونه اراضی مهلت ۵ ساله ای جهت عمران مجدد آنها در نظر گرفته و عنوان نموده است درصورت عدم عمران اراضی ملک از ید مالکین خارج و بلاعوض در اختیار دولت قرار گرفته و مشمول عمران اراضی بایر خواهد شد.

ماده ۳ قانون راجع به الحاق ۸ ماده به آیین نامه مذکور مصوب ۲۲/۳/۱۳۴۶ کمیسیون خاص مشترک مجلسین ، مفاد همین ماده را در خصوص اراضی بایر تکرار نموده سپس بر اساس قانون مهلت های مقرر در مواد یاد شده تا پایان شهریور ۱۳۵۴ تمدید گردیده است.

 

 

 

اراضی مصادره ای:

اراضی امرای لشکری و کشوری و اراضی وابستگان به رژیم سابق می باشد که بعد از انقلاب اسلامی توسط دادگاههای انقلاب اسلامی قانونا”مصادره گردید.بعد از انقلاب میزان۴۲۸۵۹هکتار از این اراضی توسط هیاتهای هفت نفره واگذاری زمین به افراد بی زمین واگذار گردید . مابقی این اراضی با مساحت بیش از ۱۰۰ هزارهکتاردر حال حاضر در اختیار بنیاد مستضعفان قراردارد.

 

اراضی مفتوح العنوه:

اراضی که سپاه اسلام با جنگ تصرف کرده است.اینگونه زمینها در صورتیکه موات بالاصاله باشد در حکم بقیه اراضی موات بوده و جزءانفال محسوب می شوند و اما اگر در حال فتح عامر و آباد بوده و بعدا به صورت بایر درآیند جزء انفال نمی باشند چون مالک معین دارد و از آن همه مسلمانان است چرا که با فتح مالک شده اند نه به وسیله احیاء.

 

 

 

 

اراضی موات:

بر اساس قانون اصلاحات ارضی اراضی موات به زمینهای بایری اطلاق می شود که ملک اشخاص نمی باشدوبر اساس قوانین ومقررات واگذاری واحیائ اراضی بعدازپیروزی انقلاب اسلامی اراضی موات زمینهایی است که سابقه احیا و بهره برداری نداردو به صورت طبیعی باقی مانده است.

اراضی موات به دو دسته کلی تقسیم میشوند:

۱-     زمینهای موات بالاصاله اعم از اینکه مفتوح العنوه باشد یا غیر مفتوح العنوه جزء انفال محسوب و در اختیار دولت اسلامی است.

۲-     زمینهای موات بالعرض یا عرضی که در اثر عوامل گوناگون حالت موات بودن بر آنها عارض شده است.

 

اراضی موقوفه)املاک موقوفه):

اراضی است که بطور دائم از طریق قوانین تشیع به امور خیریه یا نهادهای مذهبی تعلق می گیرد.این املاک به دو دسته قابل تقسیم است:

۱-     وقف عام: که برای منفعت عام وقف می گردد.مانند وقف خیریه.

۲-     وقف خاص:که برای مقاصد خصوصی وقف میگردد مانند حق استفاده از زمین وقفی توسط یکی از فرزندان خانواده.

 

ارباب:

در اصلاحات ارضی مترادف مالک.

 

 

استر(Stere ):

مقدار هیزمی است که یک متر مکعب فضا را اشغال نماید و هر استر معادل شش دهم متر مکعب چوب محسوب می شود.

 

 

اشجار:

جمع شجر،درختان

 

اصطبل:

طویله ،آغل

 

 

اعراض:

چشم پوشیدن مالک است از مال خود. اعراض از ایقاعات است و مالک از سلطه خود نسبت به مال خویش چشم می پوشد و بمو جب این عمل ، آن مال جزء مباحات میشود و بموجب این عمل ، آن مال جزء مباحات میشود و قابل تملک از طریق حیازت است.

 

 

اعیان:

جمع عین به معنی مالی که دارای جرم وابعاد می باشد. این کلمه در مقابل منافع و حقوق (مانند حق خیار و شفعه و اقاله ) استعمال میشود.

 

اعیانی:

اموال غیر منقول موجود در عرصه نظیر خانه ، چاه ، قنات، استخر و غیره.

 

اعیانی زراعی:

آنچه ازاعیانی که زارع بعنوان زارع عرفا”در اراضی زراعتی که ملک غیر بوده ایجاد کرده باشد مانند خانه مسکونی خود و انبارو طویله واشجار(ماده۳۱قانون اصلاحات ارضی مصوب۱۹/۱۰/۱۳۴۰)

 

اعیانی غیر مجاز:

اعیانی که زارع بدون مجوز قانونی در ملک غیر بوجود آورده باشد.(ماده۲۳قانون اصلاحات ارضی مصوب ۱۹/۱۰/۱۳۴۰و تبصره ماده ۲۵ همان قانون)

 

آغل:

اصطبل ؛ طویله

 

 

افراز:

در اصطلاح قضایی وثبتی عبارت است از جدا کردن سهم مشاع شریک یا شرکاء و یا تقسیم مال غیر منقول مشاع بین شرکا به نسبت سهم آنان.

 

اقطاع:

قطعه بندی اراضی .

 

اقطاعات:

جمع اقطاعه است و آن قطعه ای است از اراضی موات که امام یا نائب او در اختیار کسی می گذارد که او آنرا مورد انتفاع خود قراردهد.در اینصورت دیگران حق احیاء آنرا ندارند هر چند که صاحب اقطاعه اقدام به احیاء وبهره برداری نکند.زمین خراج را نمی توان به اقطاعه داد.

 

 

آگهی تحدید حدود(آگهی تحدیدی):

اعلانی است که به موجب آن مالک و مجاوران ملک معین برای تعیین دقیق حدود ملک یا املاک معین برای وقت معینی دعوت شوند(ماده ۱۴ قانون ثبت)

 

آگهی تعیین حدود:

رک . آگهی تحدید حدود

 

 

املاک خالصه:

رجوع شود به اراضی خالصه

 

املاک سلطنتی:

دهات و اراضی متعلق به خاندان پهلوی را املاک سلطنتی می گفتند.ازدیاد و تثبیت املاک سلطنتی در عهد رضا خان به حد اعلای خود رسید.رضا خان با خلع ید از برخی مالکان تعداد آبادیهای تحت اختیار خود را به حدود۲۱۰۰ده در سال۱۲۹۹رسانیدو بدین سان خودش را به صورت یکی از بزرگترین مالکان کشور در آورد.شاه سابق در سال ۱۳۲۰ تحت تاثیرجو حاکم بر کشور با تقسیم اراضی و دهات پدرش میان ۴۲ هزار نفر تغییراتی در ساختار روستایی منطقه ایجاد کرد.

 

املاک مرهونه:

املاک مورد رهن،املاکی که در رهن اشخاصی باشند

 

املاک مسلوب المنفعه:

املاک مالکین و اشخاصی که در اجرای قانون اصلاحات ارضی مصوب ۱۹/۱۰/۱۳۴۰ به دلیل بی آبی مفرط وسایر دلایل خشک و بی حاصل تشخیص داده شد و مشمول تقسیم نگردید موسوم به املاک مسلوب المنفعه می باشد.این املاک قبل از اجرای اصلاحات ارضی دایر بوده ولی با اجرای قانون مزبور به استناد ماده ۴۰آئین نامه اصلاحات ارضی مصوب۳/۵/۱۳۴۳به همراه(توام با) اراضی بایر قانون اصلاحات ارضی در اختیار مالکان آن قرار گرفت که ظرف پنج سال برای آبادانی آن اقدام کنند و از سازمانهای ذیربط گواهی عمران دریافت دارنددرغیر اینصورت ملک از ید آنها خارج و دراختیار دولت قرار می گرفت.آخرین مهلت برای عمران پایان شهریور۱۳۵۴بوده است.

 

 

انفال(درخصوص اراضی ):

آن دسته از اموال غیر منقول است که دولت نمی تواند آنها را به تملک خود در آورده و همچون مالک خصوصی در آنها دخل و تصرف مالکانه نماید. بلکه در واقع مدیریت آنها را بر عهده داشته و در راستای انجام وظایف حاکمیتی خود می تواند در آنها دخل وتصرف غیر مالکانه به عمل آورد.

در واقع این دسته از اموال آن بخش از ثروتها و دارائیهایی است که از آن به «ثروتهای عمومی» تعبیر می شود که مصادیقی از آن در اصل ۴۵ قانون اساسی احصا شده است، این ثروتهای عمومی در اختیار حکومت اسلامی است تا بر طبق مصالح عامه نسبت به آنها عمل شود و در قوانین و مقررات متعددی چگونگی حفظ و نگهداری و بهره برداری از آنها به تفصیل بیان گردیده است.

مصادیق انفال به اختصار عبارتند  از:

۱-زمینهای  موات بالاصاله

۲- اراضی غیر موات اجانب در صورتیکه بدون اعمال قدرت (بوسیله نیروهای مسلح مسلمین ) به حکومت اسلام واگذار شده باشد

۳-– اراضی غیر موات اجانب در صورتیکه با اعمال قدرت نیروهای مسلح در جنگی که بدون اذن امام (ع) صورت گرفته بچنگ آمده باشد

۴ – اراضی بدون مالک

۵– زمینهایی که صاحبان آنها بعلل آسمانی یا زمینی بکلی نابود و یا از آنها دست کشیده باشند

۶-  اراضی خالصه روسای ممالک خارجی مغلوب در جنگ با حکومت اسلامی

۷– اراضی متوفائی که وارث قانونی ندارد

۸ – سواحل رودخانه ها ودریاها که از آب خارج می شوند.

۹- اراضی عمران و آباد بالطبع مانند مراتع ، جنگلها و سواحل دریاها.

انفال در عصر غیبت در اختیار ولی فقیه قرار می گیرند تا نحوه استفاه عموم را از آن تعیین کند و بهره برداری از آنها را تحت نظم خاصی در آورد ، بنا بر این وجه اشتراک انفال با اموال عمومی در آن است که هر دو متعلق حق عموم قرار می کگیرند،النهایه حق همگان نسبت به انفال محدود به انتفاع از آن است و اموال عمومی به وسیله دولت از جانب مردم اداره می شود.

وجه افتراق این دو در این است که بر خلاف اموال عمومی که متعلق به عموم مردم است  مالکیت انفال به هیچ یک از اشخاص حقوقی  عمومی و خصوصی و حتی اشخاص طبیعی یعنی مردم اختصاص ندارند، تنها می توان از آنها استفاده کرد بدون آنکه مالکیت آن از امام(ع) به غیری منتقل شود.

 

 

اهداف اصلاحات ارضی:

به سه دسته سیاسی،اقتصادی،اجتماعی تقسیم میشود که مهمترین آنها هدف سیاسی بود . زیراقدرت سیاسی مالکان بزرگ که۶۰%نمایندگان مجلس هجدهم راتشکیل میدادند کاهش میداد و سبب ایجاد یک پایگاه اجتماعی در میان روستائیان برای رژیم وقت می گردید و طبقه ای از زارعین مرفه بوجود میآورد.

سایر اهداف اصلاحات ارضی عبارتند از:

۱-افزایش قدرت خرید روستائیان

۲-توسعه بازارهای واقعی برای تولیدات صنعتی در مناطق روستائی

۳-افزایش بهره وری

۴-بکار گیری نیروی کار اضافی که از طریق اصلاحات ارضی به وجود می آمد در برآوردن نیاز های صنایع شهری.

 

آیش:

زمین زراعتی که در تناوب رایج منطقه مدت محدودی بلاکشت بماند در قانون اصلاح قانون اصلاحات ارضی آیش زمین زراعتی را دانسته است که حداکثر مدت سه سال بدون کشت بماند.